اگه توی کریپتو، هِرُ از بِر تشخیص نمی‌دید،

این صفحه برای شماست

دیگه از این کوتاه‌تر نمیشه مطلب آموزشی درست کرد، با دقت مطالعه کنید، زود راه میوفتید. ما رو هم دعا کنید.

مفاهیم بلاکچین (۲۰ درس)

تقریبا تمام سایت‌ها و برنامه‌هایی که تا حالا باهاشون کار کردید، از نوع متمرکز هستن مثل دیجیکالا، اسنپ، بانک‌ها ویعنی مدیریتشون توسط یک تیمِ مشخص انجام میشه و یک سرور مرکزی برای پردازش اطلاعات دارن.

حالا غیرمتمرکز یعنی چی؟ یعنی شبکه یا سیستمی که مدیریتش به جای یک تیم خاص، توسط مجموعه‌ای از اعضای مختلف انجام بشه و پردازش اطلاعات به جای یک سرور مرکزی، توسط عده‌ی زیادی از کامپیوترها در مکان‌های مختلف پردازش بشن، مثل بلاکچین.

رمزارزها از جمله بیتکوین و اتریوم و سولانا، نوعی بلاکچین هستن. بلاکچین مثالی معروف برای یک شبکه‌ی غیرمتمرکزه و از مجموعه‌ای از کامپیوترهای مستقل تشکیل شده، به طوری که اعضای شبکه، بدون وجود یک سرور مرکزی، می‌تونن با کمک یه سری قوانین خاص، پردازش‌های لازم رو انجام بدن و تراکنش‌ها رو تایید کنن.

دیدید چقدر آسون بود؟ یادتون باشه که این مطالب بسیار عمیق‌تر از این حرفا هستن و اینجا فقط داریم اطلاعاتی میدیم که افراد مبتدی هم بتونن خیلی سریع با الفبای این حوزه آشنا بشن و بتونن گلیم خودشونو از آب دربیارن.

حدود ۱۵ سال پیش، فرد یا گروهی ناشناس، توی یکی از شبکه‌های اجتماعی اون زمان، اعلام کرد یک سیستم پول الکترونیکی از نوع همتا به همتا (یعنی بدون سرور مرکزی) ایجاد کرده، به طوری که فقط کافیه کامپیوترهای مختلف، یه برنامه به اسم بیتکوین رو اجرا کنن. این برنامه طوری نوشته شده که بتونه هر ۱۰ دقیقه یکبار، تراکنش‌ها رو پردازش و نهایی کنه. به همین سادگی.

ساعت‌ها میشه در مورد نحوه کار شبکه بیتکوین حرف زد، اما مهمترین ویژگی‌هایی که داره اینه که:

  • هر فرد می‌تونه هر چند تا که دلش بخواد، کیف پول یا همون آدرسِ بیتکوین داشته باشه.
  • بیتکوین اسم شبکه و BTC نماد سکه یا همون کوینِ این شبکه است.
  • هر آدرس (مثل شماره حساب بانک) می‌تونه یه موجودی داشته باشه و هر فردی که کلید خصوصی مربوط به اون آدرس رو داشته باشه، می‌تونه موجودیِ BTC داخل اونو به یه آدرس دیگه انتقال بده (یعنی موجودیشو خرج کنه)
  • برای انجام هر تراکنش، باید مقداری کارمزد در قالب کوین BTC پرداخت بشه که مقدار این کارمزد به میزان شلوغیِ شبکه بستگی داره.
  • نودهای بیتکوین، مدل‌های مختلفی دارن و در طول این سال‌ها، تغییرات زیادی داشتن. الان قسمت مهمی از پردازش‌ها توسط دستگاه‌هایی به اسم ماینر انجام میشه.
  • ماینرها نوعی پردازنده گرافیکی هستن که فقط برای انجام یک نوع محاسبات، که در اینجا همون اسخراج بیتکوینه، ازشون استفاده میشه. شبکه در ازای انجام این پردازش‌ها به ماینرها در قالب کوین BTC پاداش میده.
  • ماینرها برق زیادی مصرفی میکنن و صدا و گرما تولید میکنن (مثل صدا و گرمای جاروبرقی!)، به خاطر همین عده‌ای میگن بیتکوین به محیط زیست آسیب می‌زنه. در طرف مقابل، عده‌ای هم معتقدن این انرژی داره صرف امنیت و غیرمتمرکز ماندنِ شبکه میشه و ارزشش رو داره.
  • بیتکوین بر اساس الگوریتم اثبات کار یا همون PoW کار می‌کنه. یعنی ماینرها باید با مصرف انرژی، ثابت کنن که برای شبکه، کار انجام دادن تا بتونن عضوی از شبکه بشن و در ازاش پاداش بگیرن.
  • حدودا هر ۱۰ دقیقه یبار، چند هزار تا از تراکنشایی که به شبکه ارسال شده، پردازش میشه و تراکنش‌های معتبر، توی یک بلاک قرار میگیرن، رمزنگاری میشن و به انتهای بلاک‌های قبلی اضافه میشن.
  • هر بار که یک بلاک جدید ساخته و به بلاکچین اضافه میشه، تعدادی بیتکوین جدید به عنوان پاداشِ بلاک، به وجود میاد و به کیف پول سازنده‌ی بلاک واریز میشه. الان این تعداد در ازای هر ۱۰ دقیقه، برابر یا ۳٫۱۲۵ عدد BTC است.
  • پاداش بلاک در زمان راه اندازی شبکه، برابر با ۵۰ عدد بیتکوین بود. هر ۴ سال یکبار، این مقدار نصف میشه. به خاطر همین بهش میگن “نصف شدن” یا هَوینگ (Halving). تا حالا ۴ بار این اتفاق در سال‌های ۲۰۱۲، ۲۰۱۶، ۲۰۲۰ و ۲۰۲۴ افتاده. هوینگ بعدی حدودا در مارس سال ۲۰۲۸ (حوالی فروردین سال ۱۴۰۷) اتفاق می‌افته.

خیلی جذابه! نه؟

حدود پنج شش سال بعد از تولد بیتکوین، ایده‌ی جالبی مطرح شد به نام اسمارت کانترکت یا قرارداد هوشمند که می‌گه می‌تونیم روی بلاکچین، یه برنامه‌ بنویسیم و مشخص کنیم هر زمان که شرایط اجراش مهیا شد، اجرا بشه. مثلا بگیم وقتی قیمت بیت کوین به فلان عدد رسید، مقداری رمزارز از آدرس A به آدرس B فرستاده بشه.

در حقیقت یه عده نابغه بودن که بلاکچینی رو ساختن که قابلیت اجرای قرارداد هوشمند رو داشته باشه. اسم این بلاکچین رو گذاشتن: اتریوم (Ethereum).

قرارداد هوشمند، می‌تونه خیلی ساده و یا خیلی پیچیده باشه و خودش شامل چندین قرارداد هوشند دیگه باشه. اجرا شدن یه قرارداد هوشمند، مثل بقیه تراکنش‌ها روی بلاکچین، شامل هزینه میشه و ارسال کننده‌ی قرارداد باید کارمزد مربوطه رو پرداخت کنه.

همینجا خوبه که بدونیم،‌ قلب تپنده اتریوم و چیزی که باعث میشه بتونیم برنامه‌های مختلفُ روی چنین بلاکچینی اجرا کنیم، یه سیستم پردازشیه به اسم ماشین مجازی اتریوم یا EVM. این ماشین مجازی می‌تونه هر نوع عملیات پردازشی رو در یک محیط مجازی اجرا کنه و نتایج قطعی رو برای نوشته شدن در بلاکچین تولید کنه.

به لطف این قابلیت‌ها، میشه روی یه بلاکچین، توکن‌های مختلفی ایجاد کرد. تا حالا چندین میلیون توکن روی بلاکچین اتریوم ساخته شدن مثل: آوه (AAVE)، چین‌لینک (LINK)، یونی سواپ (UNI)، پالیگان (MATIC)، دای (DAI)، میکر (MKR).

و در نهایت، برای نوشتن قراردادهای هوشمند در شبکه اتریوم، از زبان برنامه‌نویسی سالیدیتی (Solidity) استفاده می‌شه.

استیبل یعنی ثابت و پایدار؛ پس استیبل کوین یعنی ارز دیجیتالی که قیمت اون همیشه ثابته.

داستان از این قراره که تا قبل از سال ۲۰۱۵، خرید و فروش ارزهای دیجیتال، فقط با بیتکوین انجام میشد. مشکلی که وجود داشت این بود که هم قیمت بیت کوین و هم قیمت سایر کریپتوها، مدام نوسان می‌کنه و حساب کتاب ماجرا سخت میشه.

یه شیرپاک خورده‌ای این ایده به ذهنش میرسه که بیاییم یه توکن بسازیم و سازوکار قیمت‌گذاریش به طوری باشه که همیشه (یا حداقل بیشتر مواقع) قیمتش ثابت بمونه؛ مثلا همیشه ۱ دلار باشه. اینطوری توی بازار می‌تونیم همه چیو با دلار خرید و فروش کنیم و کار خیلی ساده‌تر میشه.

ارز دیجیتال تِتر (Tether) با نماد USDT از اولین پروژه‌های این مدلی بود که الان پرکاربردترین استیل کوین بازاره. هر ۱ واحد USDT همیشه معادل ۱ دلار ارزش داره.

تا اینجا همه چی خوش و خرم به نظر میرسه، اما ساخت استیل کوین، از نظر فنی، پیچیدگی‌های زیادی داره. تصور کنید در فضایی که قیمت هر رمزارز توسط میزان عرضه و تقاضا مشخص میشه، می‌خواهید چیزی درست کنید که مشابه سایر رمزارزها در بازار معامله بشه، ولی قیمتش از قانون بازار پیروی نکنه! اگه خیلی‌ها حمله کنن تتر بخرن یا برعکس عده زیادی تصمیم بگیرن تتراشونو بفروشن، قیمت تتر نباید از ۱ دلار فاصله بگیره. سختیِ داستان اینجاست!

استیبل کوین‌ها انواع مختلفی دارن و از سیستم‌های وثیقه‌گذاری مختلفی استفاده می‌کنن. مثلا شرکت سازنده تتر،‌ میگه من به ازای هر یدونه توکن USDT که میسازم و وارد بازار می‌کنم، ۱ دلار در حساب بانکیم می‌ذارم کنار. (یا معادل ۱ دلار از سایر دارایی‌ها مثل اوراق قرضه و سهام و … میذارم کنار). پس وثیقه تتر، پول و دارایی‌های واقعی هستن.

سوالی که پیش میاد اینه که اگه شرکت سازنده استیبل کوین، همینطوری کیلویی و بدون وثیقه، توکن تولید کنه بریزه بتو بازار،‌ تلکیف چیه؟ پس این وسط، یه سازوکار شفاف‌سازی هم نیازه.

یه استیبل کوین دیگه داریم به اسم دای (DAI) که از اتریوم و سایر ارزهای دیجیتال به عنوان وثیقه استفاده می‌کنه. البته شرکت میکر دائو، سازنده دای، جدیدا با اسم جدید اسکای (Sky) داره فعالیت می‌کنه و استیبل کوین جدیدی با نماد USDS راه‌اندازی کرده که با قوانین پولی جهانی سازگارتر باشه.

خلاصه استیبل‌کوین‌ها کار پول رایج کشورها رو در فضای کریپتو انجام میدن و با وجود تمام ریسک‌هایی که دارن، خیلی کاربردی هستن.

درس قبلی مربوط به آدرس‌های بلاکچین بود که بهشون کیف پول هم گفته میشه. اما اینجا منظورمون از کیف پول، برنامه یا نرم افزاریه که می‌تونیم باهاش موجودیمون رو ببینیم، رمزارزها رو جابه‌جا کنیم (یعنی تراکنش بزنیم) و با بلاکچین در تعامل باشیم.

کیف پول‌های کریپتویی، دسته‌بندی‌های مختلفی دارن مثل:

  • کیف پول سخت افزاری و نرم افزاری
  • کیف پول گرم و سرد
  • کیف پول حضانتی و غیرحضانتی

در ادامه با همه این کیف پول‌ها آشنا میشیم. فقط قبلش یه نکته خیلی خیلی مهم وجود داره: رمزارزها توی آدرس‌های بلاکچینی و روی بلاکچین قرار دارن، تمام برنامه‌های کیف پول، فقط نوعی رابط کاربری (یا اینتِرفِیس) هستن تا ما بتونیم رمزارزهامونو راحت‌تر مدیریت کنیم. همین!

کیف پول سخت افزاری:

  • یه محصول فیزیکیه، پس طبیعتا رایگان نیست و باید خریداری بشه.
  • اصولا با کابل یا بلوتوث یا وای‌فای به کامپیوتر متصل میشه.
  • اصولا یه نرم افزار جانبی داره که باید روی کامپیوتر نصب بشه تا کاربر توی اون نرم افزار، بتونه موجودی رمزارزهای مختلف خودشو ببینه و بتونه تراکنش بزنه.
  • کیف پول سخت افزاری، فرآیند امضای تراکنش رو به یک عملِ فیزیکی وابسته می‌کنه. یعنی برای ارسال تراکنش حتما باید یک یا چند تا دکمه روی دستگاه رو فشار بدید یا یک گزینه خاص روی صفحه نمایش کیف پول رو لمس کنید.
  • لِجِر (Ledger)، ترِزور (Trezor)، کول والت (CoolWallet)، سِیف‌پَل (Safepal) از معروف‌ترین کیف پول‌های سخت‌افزاری هستن.

کیف پول نرم افزاری:

  • یه اپلیکیشنه که روی گوشی یا کامپیوتر نصب میشه.
  • اصولا رایگانه
  • کار باهاش خیلی آسون‌تر از مدل‌های سخت‌افزایه (مثل اپلیکیشن‌های بانک)
  • این اپلیکیشن‌ها، کلیدهای خصوصی را روی گوشی ذخیره می‌کنن که در اکثر مواقع، امنه.
  • تراست والت (Trust Wallet)، سیف پل (SafePal)، اوکی‌اکس (OKX) از جمله اپلیکیشن‌های معروف کیف پول هستن.

برای آشنایی با بهترین کیف پول‌های ارز دیجیتال، حتما به این صفحه از سایت ما سر بزنید.

کیف پول سرد و گرم:

سرد و گرم بودن یه اصطلاحه و به این موضوع اشاره می‌کنه که کیف پول مستقیم به اینترنت وصله یا نه. مدل‌های سرد یا Cold، مستقیم به اینترنت وصل نیستن و اصطلاحا بهشون آفلاین هم گفته میشه (مثل همون مدل‌های سخت افزاری یا مدل‌های خیلی قدیمی که کاغذی بودن)

منظور از کیف پول گرم یا Hot Wallet، اینه که مستقیم به اینترنت متصله. مثل اکثر کیف پول‌های صرافی‌ها.چون مجبورن مدام درخواست‌های واریز و برداشت کاربرهاشونو پردازش کنن و باید آنلاین باشن.

کیف پول حضانتی و غیرحضانتی:

این دسته‌بندی از قبلی‌ها خیلی مهم‌تره، چون کاری نداره کیف پول فیزیکیه یا نرم افزاری، بلکه مشخص می‌کنه کنترل دارایی‌های کریپتویی در دست کیه؟

کیف پول حضانتی (یا کاستودیال Custodial‌ یعنی شرکت سازنده کیف پول، کلیدهای خصوصی مربوط به آدرس‌های بلاکچینی رو در اختیار داره، یعنی کنترل پولای ما در دست اون شرکته! عین یه بچه که حضانتش با پدر یا مادرشه! یعنی سرپرستش یه نفر دیگس! (مثل صرافی‌های متمرکز)

اما در کیف پول غیرحضانتی (یا نان کاستودیال Non-Custodial)، کلیدهای خصوصی در دست خودمونه. یعنی زمانی که داریم برای اولین بار وارد کیف پول میشیم، بهمون چندتا رمز نشون داده میشه. اینا حکم همون کلیدهای خصوصی رو دارن و فقط و فقط باید دست خودمون باشه (بهترین کار اینه روی کاغذ بنویسیمشون) (نمونه: تراست والت، لوتوس والت، لجر، متامسک)

توکن تعویض‌ناپذیر، توکنیه که هر واحدش با اون یکی تفاوت داره. اینو فقط میشه با مثال متوجه شد. فرض کنید من یه اسکناس ۱۰۰ دلاری به شما قرض میدم. شما چند روز دیگه یه اسکناس ۱۰۰ دلاری بهم پس میدی. آیا مهمه که دقیقا همون اسکناسی که من بهت دادم رو به پس بدی؟ معلومه که نه. پس دلار و کلا پول رایج کشورها از نوع تعویض پذیر هستن. انگلیسیا به چیزی که تعویض‌پذیر باشه میگن Fungible.

حتی بیت کوین و سایر رمزارزهای رایج، از نوع تعویض‌پذیر هستن. یعنی اگه مقداری تتر یا بیتکوین به یه نفر قرض بدید، مهم نیست که موقع پس گرفتن، دقیقا همون تتر یا بیتکوین رو بهتون بده. همین که داره قرضشو به موقع پس میده،‌ جای شکر داره!

توی فضای کریپتو و به لطف قراردادهای هوشمند، میشه توکنی ایجاد کرد که ویژگی‌های خاصی داشته باشه که اونو غیرقابل تعویض کنه. انگلیسیا به چیزی که تعویض‌ناپذیر باشه میگن: Non-Fungible. پس به توکن‌هایی که هر یک واحد اون‌ها منحصربه فرد هستن و نمیشه اونارو باهم یکسان در نظر گرفت، میگیم توکن تعویض ناپذیر یا Non-Fungible Token یا همون NFT.

دیدید چقدر این چیزا رو خوب توضیح میدیم!

به NFTها توی فارسی، توکن یکتا، توکن بی‌همتا و توکن غیرمثلی هم گفته میشه.

هر کسی می‌تونه برای خودش، روی هر بلاکچینی که از اسمارت کانترکت پشتیبانی کنه، هر تعداد که دوس داشته باشه، NFT بسازه. اکثر NFTها هیچ ارزشی ندارن، ولی برخی ازونا یدفه یه جوری تِرند میشن که توی بازارهای مخصوص معامله این توکن‌ها (که بهشون میگن NFT Marketplace) به قیمت میلیون‌ها دلار معامله میشن!

جابه‌جایی این توکن‌ها، درست مثل سایر رمزارزها، از یک کیف پول به کیف پول دیگه امکان‌پذیره.

ارسال و دریافت رمزارز، یعنی انجام یک تراکنش روی بلاکچین. این کار خیلی شبیه انتقال پول کارت به کارته،‌ یعنی:

  • فرستنده باید آدرس یا شماره حساب گیرنده رو داشته باشه،
  • موجودیش بیشتر از مبلغ تراکنش باشه
  • کارمزد تراکنش رو پرداخت کنه

توی بلاکچین هم تقریبا همین ماجراس + چندتا ریزه کاری که در ادامه با هم یاد می‌گیریم.

ارسال رمز ارز: فرض کنیم می‌خواهیم مقداری رمزارزِ BNB برای دوستمون بفرستیم. اول از دوستمون میخوایم که آدرس کیف پول BNB خودش رو از اپلیکیشن کیف پولش یا صرافی که توش حساب داره، کپی کنه و برای ما بفرسته.

حالا ما به عنوان فرستنده، باید وارد کیف پول BNB از اپلیکیشن کیف پولمون بشیم و گزینه ارسال یا Send رو بزنیم.

اینجا باید دو تا کادر رو پر کنیم. یکی آدرس مقصد و اون یکی، مقدار رمزارز یا همون مبلغ تراکنش. در مرحله بعد، برنامه چک می‌کنه که آیا موجودی کافی برای انجام تراکنش داریم یا نه.

در نهایت و در صورتی که مشکلی وجود نداشته باشه، تراکنش به شبکه ارسال میشه و بعد از چند ثانیه، تایید میشه و رمزارز مورد نظر به آدرس کیف پول مقصد ارسال میشه.

دریافت رمزارز: ما به عنوان دریافت کننده، فقط کافیه وارد برنامه کیف پولمون بشیم و مثلا در صفحه مربوط به رمزارز BNB، گزینه دریافت یا Receive رو بزنیم و آدرسی که نمایش داده میشه رو کپی کنیم و برای شخصی که میخواد برامون رمزارز بفرسته، ارسال کنیم. همین!

نکته خیلی مهم: موقع ارسال و دریافت رمزارز، باید حواسمون به شبکه‌ی انتقال باشه. حالا این یعنی چی؟ درس بعدی دقیقا قراره همینو یاد بگیریم. با ما همراه باشید.

درسته که بلاکچین یه فناوری جدید و پیشرفته محسوب میشه، ولی یه مشکل اساسی داره که هنوز هیچ‌کس نتونسته به‌طور کامل حلش کنه. به این مشکل میگن Blockchain Trilemma یا مشکل سه‌گانه بلاکچین.

خب، مشکل سه‌گانه چیه؟  وقتی یه شبکه بلاکچینی ساخته میشه، باید سه تا ویژگی مهم داشته باشه:

  1. مقیاس‌پذیری (Scalability): یعنی شبکه باید بتونه تعداد زیادی تراکنش رو توی کمترین زمان ممکن پردازش کنه. مثلا شبکه ویزا در هر ثانیه ۲۴,۰۰۰ تراکنش انجام میده، ولی بیتکوین با کلی دنگ‌وفنگ نهایتش بتونه ۱۰ تا تراکنش در ثانیه پردازش کنه!
  2. امنیت (Security): یعنی شبکه باید در برابر حملات مقاوم باشه. مثلا یه بلاکچین امن، نباید قابل هک باشه یا کسی نتونه توش تقلب کنه و تراکنش‌ها رو دستکاری کنه.
  3. غیرمتمرکز بودن (Decentralization): یعنی کنترل شبکه دست یه نهاد خاص نباشه و مدیریت اون بین هزاران نفر پخش بشه. مثلا بیتکوین غیرمتمرکزه، ولی سیستم بانکی کاملاً متمرکز کار می‌کنه.

 

مشکل اینجاست که این سه تا ویژگی رو نمیشه به‌طور هم‌زمان و کامل توی یه بلاکچین داشت و سازنده‌های بلاکچین‌ها، همیشه یکیُ فدای اون دوتای دیگه می‌کنن.

برای مثال، اگه امنیت و غیرمتمرکز بودن رو بالا ببریم، معمولاً مقیاس‌پذیری افتضاح میشه. این دقیقاً همون مشکلیه که بیتکوین و اتریوم دارن. تراکنش‌ها توی این شبکه‌ها خیلی مطمئن و امن انجام میشن، ولی خیلی کنده و پرهزینه‌ان. یا مثلا اگه مقیاس‌پذیری و امنیت رو بهتر کنیم، معمولاً غیرمتمرکز بودن قربانی میشه. شبکه‌هایی مثل بایننس و ترون دقیقاً همین کارو کردن؛ سرعت و امنیت رو حفظ کردن، ولی بخش زیادی از کنترل شبکه توی دست یه شرکت خاصه.

حالا راه‌حل چیه؟ تا الان روش‌های مختلفی برای حل این مشکل پیشنهاد شده، مثل:

لایه ۲ (Layer 2 Solutions): مثلاً شبکه‌هایی مثل آربیتروم، آپتیمیزم و یا لایتنینگ نتورک که سعی می‌کنن مقیاس‌پذیری رو بدون قربانی کردن امنیت و غیرمتمرکز بودن بهبود بدن.

شاردینگ (Sharding): یعنی تقسیم بلاکچین به بخش‌های کوچیک‌تر که باعث میشه پردازش به صورت موازی و سریع‌تر انجام بشه. اتریوم ۲.۰ خیر سرش قراره از این روش استفاده کنه.

مکانیزم‌های اجماع جدید: مثلاً روش‌هایی مثل اثبات سهام (PoS) در مقایسه با اثبات کار (PoW) مصرف انرژی کمتری داره و می‌تونه شبکه رو سریع‌تر کنه.

پس در نهایت، مشکل سه‌گانه بلاکچین هنوز کاملاً حل نشده، انگار خودمون باید دست به کار بشیم، اینا نمی‌تونن 😎

تعداد برنامه‌های غیرمتمرکز (یا دی‌اَپ DApp) که روی اتریوم پیاده‌سازی شدن، به حدی زیاده که شبکه خیلی شلوغ شده و در نتیجه، کارمزد تراکنش‌ها زیادی بالا رفته. هر تراکنش باید توسط کلی نود تأیید بشه و این کار، سرعت شبکه رو پایین میاره. حالا راه‌حل چیه؟ شبکه‌های لایه ۲

به زبان ساده، لایه ۲ یه فناوریه که تراکنش‌ها رو خارج از بلاکچین اصلی (یعنی لایه ۱) پردازش می‌کنه و بعد، نتیجه‌ی نهایی رو بهش گزارش میده. اینطوری، هم کارمزدها میاد پایین، هم شبکه سبک‌تر میشه.

رول‌آپ (Rollup) چیه؟

یکی از معروف‌ترین روش‌های لایه ۲، رول‌آپ‌ها هستن. شبکه‌ی رول‌آپ، به موازات بلاکچین اصلی کار می‌کنه؛ به این صورت که تعداد زیادی تراکنش رو جمع (Roll up) کرده، اون‌ها رو فشرده و بهینه‌سازی می‌کنه و بعد، نتیجه اون‌ها رو به صورت یه تراکنش ساده، روی بلاکچین اصلی ثبت می‌کنه.

دو نوع رول‌آپ داریم:

  • رول‌آپ دانش صفر (ZK-Rollup): تراکنش‌ها رو جمع می‌کنه و با یه روش رمزنگاری خاص، بدون نیاز به پردازش جزئیات، به بلاکچین ثابت می‌کنه که درسته. سریع و ارزونه، ولی اجرای قراردادهای هوشمند توش یه‌کم سخته. مثال: شبکه استارک‌نت (Starknet) و زی‌کی سینک (zkSync).
  • رول‌آپ خوش‌بینانه (Optimistic Rollup): مجموعه‌ای از تراکنش‌ها رو بدون بررسی ارسال می‌کنه، ولی یه بازه‌ی زمانی برای اعتراض داره. اگه کسی تقلبی دید، می‌تونه گزارش بده. مثال: شبکه آربیتروم (Arbitrum) و شبکه آپتیمیزم (Optimism).

چرا اینا مهمن؟ 

  • تراکنش‌ها سریع‌تر و ارزون‌تر میشن
  • اتریوم و بلاکچین‌های دیگه رو از شلوغی نجات میدن
  • امنیت رو حفظ می‌کنن چون همچنان به لایه ۱ وابسته‌ان

اگه استیکینگ رو بشناسی، می‌دونی که یعنی یه رمزارز رو قفل می‌کنی تا به امنیت و عملکرد یه بلاکچین کمک کنی و در ازاش پاداش بگیری. حالا ری‌استیکینگ چی میگه؟ 

ری‌استیکینگ یه مدل جدید از استیکینگه که به ولیدیتورها و استیک‌کننده‌ها اجازه میده همون دارایی استیک‌شده‌شون رو برای اهداف بیشتری استفاده کنن. یعنی به جای اینکه فقط به یه شبکه خاص کمک کنه، همزمان می‌تونه برای چندین پروژه و پروتکل دیگه هم کار کنه. این کار باعث افزایش امنیت و بهره‌وری دارایی‌های استیک‌شده میشه.

فرض کن تو اتریوم استیک کردی و توکن stETH گرفتی. حالا می‌تونی این توکن رو دوباره استیک (Re-Stake) کنی تا توی پروتکل‌های دیگه هم مشارکت کنی و چندین جریان درآمدی داشته باشی.

مثلاً یه پروتکل مثل  EigenLayer بهت اجازه میده همون اتریوم استیک‌شده رو دوباره استیک کنی و در ازاش پاداش بیشتری بگیری. در واقع، دارایی تو نه‌تنها امنیت اتریوم رو تأمین می‌کنه، بلکه می‌تونه به پروژه‌های دیگه‌ای مثل راه‌حل‌های مقیاس‌پذیری، اوراکل‌ها یا سایر سرویس‌های بلاکچینی هم کمک کنه.

مزایای ری‌استیکینگ 

  • حداکثر بهره‌وری از دارایی: یه دارایی استیک‌شده، چندین منبع درآمد.
  • افزایش امنیت کل اکوسیستم: به بلاکچین‌های مختلف کمک می‌کنه امن‌تر بشن.
  • بدون نیاز به استیک بیشتر: از همون دارایی استیک‌شده‌ات استفاده مجدد می‌کنی.

اما یه سری چالش‌ها هم داره

  • ریسک قراردادهای هوشمند: اگه پلتفرمی که توش ری‌استیک کردی دچار مشکل بشه، ممکنه دارایی‌ات بره رو هوا!
  • افزایش ریسک اسلشینگ (Slashing): توی بعضی شبکه‌ها، اگه ولیدیتور اشتباه کنه یا رفتارش مشکوک باشه، یه بخش از دارایی‌اش جریمه میشه. ری‌استیکینگ این ریسک رو بیشتر می‌کنه. (و بازم ممکنه بری رو هوا)

پس، ری‌استیکینگ یه حرکت هوشمندانه برای به حداکثر رسوندن بازدهی دارایی‌های استیک‌شده‌ست. به جای اینکه فقط توی یه شبکه قفل بمونن، می‌تونن به امنیت و عملکرد چندین پروتکل دیگه هم کمک کنن. اما همزمان، این کار ریسک‌های احتمالی رو افزایش میده.

بلاکچین نوعی شبکه‌ی کامپیوتریه که ارتباط اعضا و پردازش و ذخیره اطلاعات به طور غیرمتمرکز انجام میشه. فرقش با شبکه‌ای مثل بانک یا سایت دیجیکالا اینه که پردازش‌ها به جای یک سرور مرکزی، توسط کامپیوترهای مختلفی که بلاکچین رو تشکیل دادن، انجام میشه.

در بلاکچین، هر کامپیوتر که بهش میگیم نود (Node)، یه نسخه از پایگاه داده یا همون بانک اطلاعات شبکه رو پیش خودش نگه می‌داره. یعنی همه در هر لحظه، تمام اطلاعات تراکنش‌های قبلی شبکه رو در اختیار دارن و اینطوری، کسی نمیتونه یواشکی اطلاعات قبلی رو تغییر بده.

اطلاعات جدید چطور به بلاکچین اضافه میشن؟

سازنده بلاکچین مشخص می‌کنه که مثلا هر ۱۰ ثانیه یا ۱۰ دقیقه یکبار، تراکنش‌هایی که به شبکه ارسال شدن، بررسی و در صورت موافقت اکثریت اعضا، تایید بشن و به صورت یک بلاک به انتهای بلاکچین اضافه بشن. چون اطلاعات، زنجیروار و پشت سر هم توی بانک اطلاعات نوشته میشن، بهش میگن زنجیره‌ی بلوکی یا همون بلاکچین.

این عملیات توسط اعضای شبکه انجام میشه و اینجاست که نیاز به یه قانون داریم که مشخص کنه در چه شرایطی، اعضا با هم توافق کنن تا اطلاعات جدید تایید بشن! به این قانون میگیم الگوریتم اجماع!

برای مثال، شبکه بیتکوین از الگوریتم اجماعی به نام اثبات کار یا PoW استفاده می‌کنه که نیاز به مصرف انرژی زیادی داره. الگوریتم اجماع بعدی، اثبات سهام یا PoS نامیده میشه که مصرف انرژی کمتری داره و خودش چندتا زیر مجموعه با کارکردهای مختلف داره.

جمع بندی: بلاکچین یه شبکه‌ی غیرمتمرکزه که توسط مجموعه‌ای از اعضای مختلف در مکان‌های مختلف اداره میشه. همه یک نسخه از اطلاعات شبکه رو دارن و هر چند ثانیه یا چند دقیقه یکبار، طبق الگوریتم اجماعشون با هم توافق میکنن که تراکنش‌های جدید به صورت یک بلاک به بلاکچین اضافه بشه.

اگه براتون سخت بود، یکی دو بار دیگه این مطلب رو بخونید. حتما یاد میگیرید و بهتون قول میدیم که جذاب و جذاب‌تر میشه.

الگوریتم اجماع به قوانینی گفته میشه که مشخص می‌کنه اعضای یک شبکه‌ی غیرمتمرکز مثل بلاکچین، بر چه اساسی و چطور با هم در ارتباط باشن و بر سر تایید تراکنش‌ها توافق کنن.

این قوانین در زمان ساخت بلاکچین، توسط برنامه‌نویس‌ها پیاده‌سازی میشه و یک بخش مهم و زیرساختی از شبکه رو تشکیل میده و در ادامه خیلی سخت میشه توش تغییر اعمال کرد.

بیت کوین، کاربرها رو با الگوریتم اجماع PoW یا اثبات کار آشنا کرد. اما در ادامه الگوریتم‌های بهینه‌تری مثل PoS یا اثبات سهام معرفی شدن که دیگه نیازی به دستگاه‌های ماینر و مصرف برق و دردسرهای این مدلی نداره.

الگوریتم اثبات سهام بر اساس مدل سپرده‌گذاری (یا همون استیک Stake) کار می‌کنه. استیک یعنی اعضای شبکه، مقداری از کوین‌های شبکه رو بخرن و سپرده‌گذاری کنن، تا به اعتبار اون کوین‌ها، بتونن در پردازش و تامین امنیت شبکه مشارکت کنن. شبکه هم در ازای این مشارکت، بهشون پاداش میده.

در حقیقت، اعضای شبکه یه مقدار پول می‌ذارن وسط تا شبکه بهشون اعتماد کنه و اونارو به عنوان عضو بپذیره. حالا هر چی مبلغ استیک یک عضو، بیشتر باشه و رفتار اشتباهی ازش سر نزنه، میزان پاداشی که دریافت می‌کنه بیشتر خواهد بود. اما اگه عضوی خلاف قوانین شبکه رفتار کنه، جریمه میشه و از مبلغ استیکش کم میشه.

روش اثبات سهام، زیرمجموعه‌های متنوعی داره مثل:

  • DPoS
  • LPoS
  • PPoS

 و بلاکچین‌ها، با توجه به اینکه غیرمتمرکز بودن براشون مهمتره یا سرعت یا امنیت، مدل مناسب خودشونو پیاده‌سازی می‌کنند.

دیفای مختصرشده عبارت Decentralized Finance به همین امور مالی غیرمتمرکزه. امور مالی که می‌دونید یعنی چی؟ مثلا بانکداری، صندوق سرمایه‌گذاری، سیستم وام‌دهی و وام‌گیری، معامله انواع دارایی‌ها و … حالا تصور کنید برای هر کدوم از این نمونه‌ها، یه ایده به صورت یه نرم‌افزار روی یه شبکه غیرمتمرکز (مثل بلاکچین) ساخته بشه. حوزه دیفای از مجموعه‌ای از این برنامه‌ها ساخته شده که انواع سرویس‌های مالی را با ساختاری غیرمتمرکز ارائه میدن.

پس دیفای یه زیرمجموعه از فضای بزرگ کریپتو محسوب میشه. این مفهوم اولین بار در تابستان ۲۰۲۰ خیلی سروصدا کرد. در اون زمان یه دفه سروکله‌ی پروژه‌های مختلفی پیدا شد که تونسته بودن سرویس‌های مالی بازار سنتی رو به فضای جذاب کریپتو وارد کنن. استقبال شدیدی از پروژه‌های دیفای شد و قیمت توکن این پروژه‌ها سر به فلک کشید.

پلتفرم‌های وام‌دهی و صرافی‌های غیرمتمرکز (که در درس‌های بعدی کامل معرفیش می‌کنیم)، دو نمونه پرکاربرد از پروژه‌های حوزه دیفای هستن. برای مثال کاربرها می‌تونن رمزارز خودشونو در پروژه آوه (با نماد توکن AAVE) وثیقه‌گذاری کنن و به اعتبار اون، وام بگیرن (ساختار این نوع وام با اون وام سنتی که همه ما می‌شناسیم متفاوته و ریزه‌کاری‌های مهمی داره).

همچنین افرادی که سرمایه بیشتری دارن، می‌تونن به عنوان وام‌دهنده توی این پلتفرم‌ها فعالیت و از نرخ سود وام‌، درآمد داشته باشن. (این مورد هم ریزه‌کاری‌ها و داستان‌های خاص خودشو داره)

صرافی‌های غیرمتمرکز یا دِکس‌ها، نوع دیگه‌ای از پروژه‌های حوزه دیفای هستن که در درس ۳ بخش بعدی، کامل معرفیشون کردیم.

آدرس بلاکچین که بهش کیف پول یا کلید عمومی هم گفته میشه، یه چیزی شبیه شماره کارت بانکیه. یعنی میشه اونو برای دیگران فرستاد تا بهش رمزارز واریز کنن. به همین ترتیب، برای اینکه بتونیم برای یه نفر رمزارز بفرستیم، باید آدرس کیف پولشو داشته باشیم (یعنی ازش بخواهیم که آدرسش رو برای ما بفرسته.)

آدرس‌ کیف پول‌های هر بلاکچین، مختص همون شبکه هستن و اصولا با حرف انگلیسی خاصی شروع میشن. مثلا آدرس‌های بیتکوین همیشه به یکی از این ۳ فرم هستن (یعنی یا با عدد ۱، یا عدد ۳ و یا با bc شروع میشن)

1BvBMSEYstWetqTFn5Au4m4GFg7xJaNVN2

3J98t1WpEZ73CNmQviecrnyiWrnqRhWNLy

bc1qar0srrr7xfkvy5l643lydnw9re59gtzzwf5mdq

آدرس‌های شبکه اتریوم همیشه با 0x شروع میشن. مثل این:

0x27899fface558bde9f284ba5c8c91ec79ee60fd6

این آدرسا خیلی طولانی هستن و نمیشه مثل شماره کارت بانکی، حفظشون کرد. اما خوبه که برای امنیت بیشتر در زمان تراکنش زدن، چند تا کاراکتر از اول،‌ وسط و آخرش رو توی جایی که این آدرس‌ها را کپی پیست می‌کنیم، چک کنیم.

نکته مهم: آدرس‌ کیف پول‌های تمام بلاکچین‌هایی که با EVM یا ماشین مجازی اتریوم سازگارن، دقیقا کپیِ آدرس اتریوم هستن. برای مثال، می‌تونید اینو همین الان چک کنید: برید توی یه کیف پول موبایلی مثل تراست والت. بعد آدرس اتریوم رو با آدرس شبکه‌هایی مثل بایننس، آوالانچ، پالیگان یا فانتوم مقایسه کنید. می‌بینید که همشون یک آدرس هستن! (یعنی همه با EVM سازگارن)

کارمزد تراکنش (Transaction Fee) توی بلاکچین مثل همون کارمزد بانکیِ جابه‌جا کردن پول بین دو حساب مختلفه. با این تفاوت که بانک این وسط داره یه جورایی پول زور میگیره و زیادی خوش به حالش میشه؛ اما در شبکه بلاکچین،‌ هر تراکنش قراره بخشی از فضای محدود در یه بلاک رو اِشغال کنه و کارمزدی که پرداخت میشه، در حقیقت بهای اشغال کردن اون فضاست!

از طرفی، شبکه‌ای مثل بانک، کاملا متمرکزه و می‌تونه هر جور دلش بخواد، هر حسابی رو که بخواد، بلاک کنه یا تراکنش‌های اونو انجام نده؛ اما در فضای بلاکچین که همه چیز غیرمتمرکزه، اگه یه تراکنش طبق قوانین شبکه توسط کاربر ارسال بشه، شبکه نمی‌تونه اونو پردازش نکنه! توی چنین فضایی، نودها طبق الگوریتم اجماع شبکه، با هم تعامل می‌کنن، تراکنش‌ها رو پردازش می‌کنن و شبکه رو زنده نگه می‌دارن و کارمزد تراکنش‌ها به عنوان منبع درآمد نودهای شبکه در نظر گرفته میشه. (البته این تنها منبع درآمدشون نیست و از پاداش ساخت بلاک هم بهره‌مند میشن)

ازونجاییکه فضا غیرمتمرکزه، هر فردی می‌تونه به شبکه تراکنش ارسال کنه. پس اگه فردی بخواد با ارسال تراکنش‌های زیاد و بیخودی، شبکه رو دچار مشکل کنه، باید کارمزد تمام تراکنشارو بپردازه، یعنی حمله به شبکه بهای زیادی خواهد داشت. پس به طور کلی، وجود کارمزد تراکنش، علاوه بر بحث درآمدزایی برای نودها، یک مکانیزم امنیتی هم هست.

توی اکثر شبکه‌های بلاکچینی مثل اتریوم، به کارمزد تراکنش، گس فی (Gas fee) گفته میشه.

NFT 2.0 چیه و چه فرقی با نسخه قبلی داره؟

تا اینجا فهمیدیم که NFTها همون توکن‌های تعویض‌ناپذیرن که هر واحدشون با اون یکی فرق داره. الان می‌خواهیم یه سطح بریم بالاتر و درباره NFT 2.0 صحبت کنیم.

NFTهای نسل اول (همونایی که باهاشون آواتار می‌خریدن و میمون‌های فضایی می‌ساختن) یه مشکل اساسی داشتن: ثابت و بدون انعطاف بودن. یعنی اگه یه NFT می‌خریدید، تا ابد همون شکلی باقی می‌موند و هیچ قابلیت خاصی جز نمایش دادن نداشت.

اینجاست که NFT 2.0 وارد بازی میشه! این نسخه جدید یه سری قابلیت‌های خفن به NFTها اضافه کرده که مهم‌ترینشون ایناست:

  • دینامیک و تغییرپذیر بودن: NFTهای جدید می‌تونن بر اساس شرایط مختلف تغییر کنن. مثلا یه کاراکتر بازی که NFT هست، ممکنه بعد از بردن چند مسابقه، ظاهرش تغییر کنه یا قدرت‌های جدید بگیره!
  • چندلایه بودن: توی NFT 2.0 میشه چند تا NFT رو باهم ترکیب کرد. مثلا فرض کنید یه آواتار دارید، حالا می‌تونید لباس، اسلحه یا هر چیز دیگه‌ای رو بهش اضافه کنید و این تغییرات به‌صورت دائمی روی NFT شما ذخیره بشه.
  • قابلیت تعامل با قراردادهای هوشمند: NFTهای جدید می‌تونن به قراردادهای هوشمند متصل بشن و به‌صورت خودکار یه سری عملیات خاص انجام بدن. مثلا یه بلیط کنسرت که NFT 2.0 هست، بعد از استفاده، خودش رو غیرفعال می‌کنه یا به یه NFT یادگاری تبدیل میشه!
  • درآمدزایی خودکار: بعضی از NFTهای جدید به صاحبشون پاداش میدن. مثلا اگه یه اثر هنری دیجیتال داشته باشید، می‌تونید تعیین کنید که هر بار کسی اون رو بفروشه، درصدی از فروش به کیف پول شما برگرده.

با این تغییرات، NFTها دیگه فقط یه عکس دیجیتال نیستن، بلکه می‌تونن کاربردهای خیلی بیشتری داشته باشن.

موارد مهم برای انجام یه تراکنش کریپتویی رو یاد گرفتیم و حالا می‌خوایم کمی درباره شبکه انتقال صحبت کنیم.

داستان اینه که در دنیای کریپتو، بعضی رمزارزها مثل بیتکوین، اتریوم، دوج، ریپل، پولکادات و خیلیای دیگه که بهشون میگیم “کوین“، بلاکچین اختصاصی خودشونو و وقتی میخوایم اینارو برای کسی بفرستیم، روی شبکه خودشون منتقل میشن، کارمزد تراکنش هم با کوین خودشون پرداخت میشه.

در طرف مقابل، بعضی رمزارزها، بلاکچین اختصاصی خودشونو ندارن و روی یه بلاکچین دیگه پیاده‌سازی شدن. به اینا در اصطلاح میگیم “توکن“. نکته مهم هنگام جابه‌جایی این توکن‌ها اینه که: روی شبکه‌ای که ساخته شدن منتقل میشن و طبیعتا کارمزد تراکنش باید به صورت کوین اون شبکه‌ پرداخت بشه. معروف‌ترین شبکه‌هایی که توکن‌های زیادی روشون ساخته شده، اتریوم و بایننس اسمارت چین هستن.

هر شبکه استاندارد خاصی برای ساخت توکن داره، مثلا ERC-20 استاندارد توکن‌هاییه که روی شبکه اتریوم ساخته شدن و BEP-20 استاندارد توکن‌های شبکه‌ی هوشمند بایننس یا همون بایننس اسمارت چِین و TRC-20 استاندارد شبکه ترون است.

حالا موقع تراکنش زدن، باید به چی دقت کنیم؟

مثلا اگه می‌خوایم مقداری تتر (USDT) برای کسی بفرستیم، باید حواسمون باشه که هم آدرس گیرنده و هم آدرس فرستنده روی یک بلاکچین باشن. مثلا اگر داریم تتر رو از صرافی برداشت می‌کنیم و آدرسِ تترِ گیرنده از نوع TRC-20 باشه، باید شبکه را روی ترون (TRON) بگذاریم، صرافی خودش بقیه کارا رو انجام میده.

اما اگه تتر رو داریم از یه کیف پول شخصی برداشت می‌کنیم و آدرس تتر مقصد متعلق به شبکه ترون باشه، باید مقداری کوینِ TRX روی کیف پولمون داشته باشیم تا کارمزد تراکنش رو پوشش بده.

خلاصه مطلب: موقع تراکنش زدن یک رمزارز، شبکه‌ی مبدا و مقصد حتما و حتما باید یکسان باشن!

بلاکچین‌ها فوق‌العاده امن و غیرمتمرکز هستن، ولی یه مشکل دارن: هیچی از دنیای بیرون خودشون نمی‌دونن. یعنی مثلاً یه قرارداد هوشمند روی بلاکچین اتریوم هیچ ایده‌ای نداره که قیمت بیتکوین الان چقدره، آب و هوا چطوره، یا بازی بعدی پرسپولیس چه روزیه؟⚽

اینجاست که اوراکل‌ها وارد بازی میشن. اوراکل‌ یه جور پل ارتباطی بین بلاکچین و دنیای واقعیه و اطلاعات بیرونی رو به قراردادهای هوشمند میرسونن. مثلاً:

  • یه اوراکل قیمت، می‌تونه قیمت بیتکوین یا طلا رو از صرافی‌ها بگیره و به قرارداد هوشمند بده.
  • یه اوراکل آب و هوا، می‌تونه به بیمه‌های غیرمتمرکز کمک کنه تا بفهمن که آیا واقعاً توی فلان شهر طوفان اومده یا نه.
  • یه اوراکل ورزشی، می‌تونه نتیجه‌ی بازی فوتبال رو به قراردادهای شرط‌بندی غیرمتمرکز اطلاع بده.

 

خب، این وسط یه چالش بزرگ وجود داره: از کجا معلوم اطلاعاتی که اوراکل میده درسته؟🤔 اگه یه نفر بیاد و داده‌های غیرواقعی به قرارداد هوشمند بده، تکلیف چیه؟ 

برای حل این مشکل، چند مدل اوراکل طراحی شده:

  • اوراکل متمرکز: یه نهاد خاص مسئول جمع‌آوری و ارائه‌ی داده‌هاست. سریع و ساده‌ست، ولی خب… خیلی راحت می‌تونه دستکاری بشه!
  • اوراکل غیرمتمرکز: اینا از چندین منبع مختلف اطلاعات جمع می‌کنن و یه سیستم اعتبارسنجی دارن تا مطمئن بشن داده‌ها درسته. مثلاً چین‌لینک (Chainlink) یکی از معروف‌ترین اوراکل‌های غیرمتمرکزه که داده‌ها رو از چند منبع می‌گیره و با یه سیستم رای‌گیری بین نودها، معتبرترین داده رو انتخاب می‌کنه. دو تا اوراکل معروف دیگه: Red Stone و Pyth Network.
  • اوراکل انسانی: بعضی وقتا هم لازمه که یه آدم واقعی بیاد و داده‌ها رو تأیید کنه. مثلاً برای رأی‌گیری‌ها یا وقایعی که نیاز به بررسی انسانی دارن. البته این روش هم یه مقدار اعتماد به شخص رو لازم داره، که می‌تونه یه چالش باشه.
  • اوراکل‌های اجماعی: اینا مثل یه نظرسنجی عمل می‌کنن. کلی منبع مختلف از جاهای مختلف میگن “آقا قیمت بیتکوین الان ۹۰ هزار دلاره”، و وقتی یه تعداد کافی اینو تأیید کردن، تازه قرارداد هوشمند اون عدد رو قبول می‌کنه.

اوراکل‌ها توی کجاها استفاده میشن؟ 

  • دیفای: پروتکل‌هایی مثل Aave یا Compound برای تعیین نرخ بهره، نیاز دارن بدونن قیمت رمزارزها چقدره، که این اطلاعات رو از اوراکل‌ها میگیرن.
  • بیمه‌های غیرمتمرکز: مثلاً اگه پروازتون تأخیر داشت، اوراکل‌ها می‌تونن اطلاعات رو از فرودگاه‌ها بگیرن و خسارت بیمه رو به‌طور خودکار پرداخت کنن.
  • بازی‌های بلاکچینی: توی بعضی بازی‌های متاورسی، وضعیت آب و هوا یا تغییرات تصادفی رو با استفاده از اوراکل‌ها تعیین می‌کنن.
  • قراردادهای پیشبینی غیرمتمرکز: برای این که مشخص بشه کدوم تیم برنده شده، نیاز به داده‌های معتبر دارن که از اوراکل‌ها میاد.

بدون اوراکل‌ها، قراردادهای هوشمند مثل یه آدم نابینا و ناشنوا هستن که هیچ‌چیزی از دنیای واقعی نمی‌دونن. اگه بلاکچین رو یه مغز هوشمند در نظر بگیریم، اوراکل‌ها همون چشم و گوششن که دنیا رو براش توصیف می‌کنن.

وقتی یه رمزارز رو استیک می‌کنی، یعنی اون رو قفل می‌کنی تا از شبکه پشتیبانی کنه و در ازاش پاداش بگیری. مشکل استیک کردن اینه که نقدینگی‌ات قفل میشه و تا زمان آزاد شدن، نمی‌تونی ازش استفاده کنی! لیکوئید استیکینگ اومده که این مشکلو حل کنه.

لیکوئید استیکینگ یه روش هوشمندانه‌ست که بهت اجازه میده رمزارزت رو استیک کنی، ولی همچنان ازش استفاده کنی! چطور؟ با دریافت یه توکن نماینده یا LST که نشون‌دهنده‌ی دارایی قفل‌شده‌ی توئه. مخفف Liquid Staking Token.

مثلا اگه اتریوم (ETH) رو استیک کنی، پلتفرم‌هایی مثل  Lidoیا  Rocket Poolبهت  stETHیا  rETH میدن، که یه نسخه‌ی معادل اتریوم قفل‌شده‌ی توئه. این توکن‌ها رو می‌تونی بفروشی، قرض بدی، یا حتی ازشون توی دیفای استفاده کنی.

چرا لیکوئید استیکینگ مهمه؟ 

  • نقدینگی حفظ میشه: برخلاف استیکینگ عادی، دارایی‌ات گیر نمیفته.
  • پاداش دوگانه: هم از استیکینگ سود می‌گیری، هم از فرصت‌های دیفای استفاده می‌کنی.
  • ریسک کمتر نسبت به ولیدیتور بودن: نیازی نیست خودت نود راه‌اندازی کنی یا ۳۲ تا اِتِر قفل کنی.

توکن‌های LST چطور استفاده میشن؟ 

  • وام‌دهی و وام‌گیری: می‌تونی LSTها رو توی پروتکل‌هایی مثل Aave وام بدی یا باهاش وام بگیری.
  • ترید: می‌تونی LST رو بفروشی بدون اینکه منتظر آزاد شدن استیکت بمونی.
  • ییلد فارمینگ: از LST توی دیفای برای دریافت سود بیشتر استفاده کنی.

معایب لیکوئید استیکینگ؟ 

ریسک قرارداد هوشمند: چون پلتفرم‌های لیکوئید استیکینگ از قراردادهای هوشمند استفاده می‌کنن، همیشه یه احتمال باگ یا هک وجود داره.

وابستگی به پلتفرم‌های واسطه: برخلاف استیکینگ مستقیم که به شبکه متصله، اینجا باید به یه پروتکل اعتماد کنی.

نوسان قیمت LSTها: گاهی قیمت این توکن‌ها دقیقاً برابر با دارایی اصلیشون نیست و ممکنه کمی متفاوت باشه.

مفهوم توکنومیکس از ترکیب دو کلمه‌ی Token (توکن) و Economics (اقتصاد)  ساخته شده که نشون میده یه توکن‌های یه پروژه ارز دیجیتال چطور طراحی شده، چطور توزیع میشه، چه کاربردی داره و چه عواملی روی ارزشش تأثیر میذارن.

فاکتورهای مهم در توکنومیکس :

  • عرضه (Supply): همه‌چیز از تعداد توکن‌ها شروع میشه!
  • عرضه کل (Total Supply): حداکثر تعداد توکن‌هایی که وجود دارن یا ممکنه ساخته بشن. (مثلاً بیت‌کوین ۲۱ میلیون واحد داره)
  • عرضه در گردش (Circulating Supply): تعداد توکن‌هایی که الان در بازار قابل معامله هستن.
  • نرخ انتشار (Emission Rate): شبکه سالیانه چند تا توکن و با چه سرعتی تولید و به توکن‌های موجود اضافه می‌کنه؟ این موضوع روی تورم یا کاهش ارزش توکن تأثیر میذاره. بعضیا مثل بیت‌کوین محدودن و بعضیا مثل دوج‌کوین، بی‌نهایت تولید میشن.
  • مکانیزم سوزاندن (Burning): بعضی پروژه‌ها، هر چند وقت یبار تعدادی از توکن‌ها رو می‌سوزونن (از بین می‌برن) تا عرضه کم بشه و قیمت بالا بره. مثل BNBکه متعلق به صرافی بایننسه و هر چند وقت یه بار مقداری از توکن‌هاش رو از بین می‌بره. (پروژه‌ی پدر مادر داریه)
  • کاربرد (Utility): یه توکن باید مشخص باشه دقیقا به چه دردی می‌خوره (از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود!) آیا فقط برای خرید و فروشه؟ یا کاربردهای دیگه‌ای هم داره مثل استیکینگ، رأی‌گیری، پرداخت کارمزد؟ هرچی کاربرد بیشتر، ارزش پایدارتر.
  • توزیع (Distribution): چه کسی بیشتر توکن‌ها رو داره؟ اگه یه تعداد کمی از افراد، بخش بزرگی از توکن‌ها رو داشته باشن (که به نهنگ‌ها 🐳 معروفن)، ممکنه قیمت رو دستکاری کنن! پروژه‌های خوب، توکن‌هاشون رو بین تیم، سرمایه‌گذاران اولیه و کاربران تقسیم می‌کنن تا تمرکززدایی رعایت بشه.
  • مکانیزم‌های تشویقی: آیا کاربران انگیزه‌ای برای هولد کردن، استیک کردن یا استفاده از توکن دارن؟ اگه بله، پس پروژه دوام بیشتری داره.

چرا توکنومیکس مهمه؟ 

  • جلوی تورم بیش از حد رو می‌گیره
  • ارزش و پایداری پروژه رو مشخص می‌کنه
  • روی سرمایه‌گذاری و رشد قیمت تأثیر مستقیم داره

خلاصه که یواش یواش دارید متوجه میشید داستان پروژهای کریپتویی، خیلی پیچیده‌تر از اونیه که به نظر می‌رسه. حسابی حواستون باشه پولتونو خرج چه جور سیستم توکنومیکسی می‌کنید.

مفاهیم ترید و صرافی‌ها (۱۷ درس)

هر چند وقت یبار، باید وضعیت پروژه‌های مورد علاقه‌مون و اون‌هایی که روشون سرمایه گذاری کردیم رو بررسی کنیم. مثل چک کردن قیمت، آپدیت‌های شبکه، محصولات و همکاری‌های جدید و …

یه سری سایت‌ها وجود دارن که اطلاعات مختصر مفیدی از هر پروژه به همراه قیمت لحظه‌ای و آخرین اخبار رو بهمون نشون میدن.

سایت کوین مارکت کپ (CoinMarketCap) یکی از بهترین سایت‌های استعلامیه که متعلق به شرکت بایننسه. (بایننس از نظر حجم معاملات، بزرگترین صرافی ارز دیجیتال در دنیاس)

این سایت، اطلاعت مفیدی مثل قیمت لحظه‌ای، تعداد کوین‌های در گردش، حجم معاملات، درصد نوسان قیمت، و همچنین آدرس سایت اصلی، قرارداد هوشمند، وایت پیپیر و … ارائه می‌کنه.

سایت‌های معتبر زیادی این سرویس رو ارائه میدن. بهتره حتما یکیشونو انتخاب و به طور مستمر بهش سر بزنید.

دِکس یعنی Decentralized Exchange به معنی صرافی غیرمتمرکز.

این صرافی‌ها، بر خلاف صرافی‌های متمرکز، دفتر سفارش ندارن. دفتر سفارش همون لیستیِ که سفارش‌های خرید و فروش کاربرها توش ثبت میشه و به ترتیب، در زمانی که قیمت به مقدار مشخص شده برسه، اجرا میشه. دِکس‌ها به جای این مکانیزم، از قراردادهای هوشمند استفاده می‌کنن.

سواپ (Swap)، اسم عملیاتیه که توی یه دکس انجام میشه، به این معنی که توکن‌های روی یک بلاکچین، با هم تعویض میشن. مثلا پروژه یونی سواپ (UniSwap)، بزرگترین دکس روی شبکه اتریومه که توی اون کاربرها می‌تون انواع توکن‌های اتریومی یا همون ERC-20 رو با هم سواپ کنن.

دکس‌ها این قابلیت رو به کمک مفهومی به اسم استخر نقدینگی (Liquidity Pool) فراهم می‌کنن. استخر نقدینگی، جاییه که یک جفت رمزارز، مثلا ETH و USDT رو داخلش به نسبت مساوی می‌ریزن و درخواست‌های خرید و فروش کاربرها، از موجودی این استخر تامین میشه.

امروزه دکس‌ها پیشرفت‌های زیادی کردن، مثلا از بلاکچین‌های مختلف پشتیبانی می‌کنن، تونستن قابلیت دفتر سفارش رو شبیه سازی کنن، انواع سفارش‌ها، اهرم، معاملات فیوچرژ و …  رو پشتیبانی می‌کنن.

چند دکس معروف:

  • بلاکچین اتریوم: یونی سواپ (Uniswap)، کِرو (Curve)، بَلِنسر (Balancer)، دودو (DODO)، بَنکر (Bancor)
  • بلاکچین بایننس: پنکیک سواپ (PancakeSwap)، تنا فیوژن (Thena)
  • بلاکچین سولانا: ریدیوم (Raydium)، اورکا (Orca)، متورا (Meteora)
  • بلاکچین کازموس: آزموسیس (Osmosis)، شِید پروتکل (Shadeprotocol)
  • بلاکچین آوالانچ: دکسالوت (Dexalot)، جو (Trader Joe)
  • بلاکچین تان: استان‌فای (Stonfi)، دی داست (Dedust)
  • بلاکچین سویی: ستوس (Cetus)

به زودی

به زودی

به زودی

به زودی

به زودی

به زودی

به زودی

صرافی جاییست برای تبادل واحدهای پول. صرافی‌های سنتی با ریال و دلار و یورو و یا در اصطلاح پول‌های فیات کار می‌کنن، اما صرافی‌های کریپتویی محلی برای خرید و فروش رمزارزها هستن.

صرافی متمرکز، شرکتیه که به کاربرها اجازه میده بیتکوین، تتر و سایر رمزارزهاشونو به راحتی خرید و فروش کنن. منظور از متمرکز اینه که مدیریت صرافی با یک شرکتِ خاصه و یه جورایی اختیار همه چیز در دست اون شرکته. پس خدماتی که میده از نوع حضانتیه. یعنی دارایی کاربرها توی کیف پول‌های صرافیه، پس کاربرها مجبورن به صرافی اعتماد کنن.

اصولا صرافی‌ها بازارهای مختلفی رو آماده می‌کنن تا کاربرها بتونن به راحتی رمزارزشونو با ریال یا تومن یا تِتِر معاوضه کنن.

  • اگه کاربرها بین خودشون معامله کنن، بهش میگن مارکتِ همتا به همتا یا P2P
  • اگه کاربرها به طور مستقیم از صرافی بخرن و یا به صرافی بفروشن، بهش میگن مارکت OTC
  • اگه کاربرها بتونن بیشتر از موجودیشون یه رمزارز رو بخرن و یا از ریزش قیمت‌ها هم بتونن سود بگیرن، بهش میگن مارکت فیوچرز (Futures)

هر کدوم از این حالت‌ها، نیاز به تمرین عملی و کسب تجربه داره، پس بدون آموزش، با پول واقعی معامله نکنید.

حالا یه مقدار اطلاعات بیشتر:

زمانی که یه رمزارز رو به طور واقعی بخریم،‌ یعنی بتونیم از کیف پول صرافی بفرستیمش به کیف پول شخصیمون، بهش میگن مارکت لحظه‌ای یا اسپات (Spot)

اما زمانی که رمزارز رو به صورت مجازی بخریم، بهش میگن بازار مشتق یا Derivatives. این مدل، دارایی رو نمیشه از صرافی خارج کرد چون اصلا چیزی که معامله شده، واقعی نبوده، اما در عوض میشه با استفاده از مفهومی به اسم اهرم یا لِورج، چند برابرِ موجودیمون، معامله کنیم و اینطوری امکان کسب سودهای بیشتری (البته با ریسک بیشتر) داریم.

شرایط استفاده:

  • برای استفاده از صرافی‌ها، باید مراحل ثبت نام و احراز هویت رو به طور کامل انجام بدیم.
  • هر صرافی برای خدماتی که میده، کارمزد می‌گیره که انواع مختلفی داره
  • هر چی تعداد کاربرها و تعداد معاملات روزانه و حجم معاملات بیشتر باشه، نقدینگی صرافی بیشتر خواهد بود که یه مزیت مهم به حساب میاد.
  • صرافی‌ها به جز قابلیت خرید و فروش، طرح‌های مختلفی مثل استیکینگ، فارمینگ، کپی تریدینگ، ربات ترید و … ارائه می‌کنن تا کاربرهای بیشتری جذب کنن و درآمد بیشتری داشته باشن.

به زودی

به زودی

به زودی

به زودی

به زودی

به زودی

به زودی

مفاهیم کیف پول‌ها (۱۰ درس)

به زودی

به زودی

به زودی

به زودی

به زودی

به زودی

به زودی

به زودی

به زودی

به زودی